نگارنده: سید امیررضا هاشمی

تمامی شعر های من
آخرین مطالب
نویسندگان

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

ژنده پوشیده ام تا بلکه رسوایم کنی       زیر ابر نمی مانم باد میوزد تا که عریانم کنی   سایه ام رو بلند تر رنگ میزنم تا توی شهر خالی پیدایم کنی

میدوم برای دیدنت در بیابان های تو در تو تا که سیرابم کنی

من روز را به عشق شب به پایان میبرم تا که مرا خوابم کنی

توی سیاهی مطلق پلک هام غرق در رنگ و رویایم کنی

در کنار دریای شمال کنار قصر های شنی بچگی ام بیدارم کنی

بازهم بیای و در زمستان های سرد و کلاس درس بیمارم کنی

باز هم جمعه شب ها بیای و بی خوابم کنی 

باز هم با یه خبری دارمت بی تابم کنی

تو تاریکی ها و سیاهی های شب غرق مهتابم کنی

بین قایم باشک بازی های من و دنیا باز زیر پیراهنت  پنهانم کنی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۴۸
سید امیررضا هاشمی

تکراری بودن با تکرار فرق میکند  ما هر روز ببخشید هر بیست و چهار ساعت یک روز و یک شب را میبینیم ولی آیا برای همه یکسان است پس زندگی خودش یک تکرار است مثل تکرار فصل ها پاییز زمستان بهار تابستان اینها همه تکرار اند اما تکراری بودنشان به شرایط بستگی دارد و به شما پس بیاییم هر روز برای یک دقیقه تکراری نباشیم مثل واژه هایی که تکراری اند اما هر بار باتوجه به آدم و اون شرایطی که واژ ها درون آن شناور اند احساس ما به آنها فرق میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۳۶
سید امیررضا هاشمی