نگارنده: سید امیررضا هاشمی

تمامی شعر های من
آخرین مطالب
نویسندگان

بزرگ میشی یادت میره

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۴۰ ق.ظ

بچه که بودم گفتن بزرگ میشی یادت میره ولی یادم نرفت چجوری یادم بره اون روزهای خوشی که همه صمیمی تر بودن جمع ها جمع تر بود آدما مهریون تر بودن آسمون جذاب تر بود کیسه فریزر رو چتر میکردم برای سربازای اسباب بازیم از طبقه چهارم مینداختمشون پایین چجوری یادم بره خونه مادربزرگم رو که همیشه درش به رومون باز بود و تو یه اتاقی رو به جاده و کوه میخوابیدیم بی منت بی ریا مثل  مامنی یا پرشیا سفیدی که بابام خرید تو زمستون سردسال هشتاد وشش چجوری یادم بره تو خونه مامان بزرگم  عموم با کله پاچه بعضی صبح ها میومد بلند بلند حرف میزد که ما بیدار شیم یا عمو کوچیکم از دست من شیر فلکه گاز رو کور کرده بود یا انقدر شر بودم که از دیوار راست میرفتم بالا چجوری یادم بره اون خنده ها اون صفا شاید باید باز هم بزرگ تر شم نمیدونم ولی دیگه نمیشم شاید درست باشه بگم پیر میشم یادم میره.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۲۶
سید امیررضا هاشمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی