زندگی ما
زندگی ما پر ز شادی های غم است مشکلمان هم از سر خلقت هم از عدم است خوش بود هر آنکه در این دنیا کور وکر است همه کس چاپلوس او و بر همه تاج سر است هرکه عاشق باشد او از مه آفاق به در است خانه اش بر سر باد و او خانه به دوش و دربه در است در این سرزمین شاعران کوزه گر اند سالیان درازی است که آرزو هایمان پشت در اند انسان های دور برم بسان دیوار های بی پنجره نمیدانم شاید من لال و کرم من گویی سال ها است بسان کولی های دورگرد از این دیار در حضر و سفرم